صبح یکی از روزهای بهاری بود که سارا تصمیم گرفت به یک فروشگاه بزرگ عطر در شهر برود. او مدتها بود که دنبال عطری میگشت که حس شادی و سرزندگی را در او بیدار کند. در میان قفسههای پر از بطریهای رنگارنگ، چشمانش به عطر سیکرت ویش آنا سویی افتاد. بطری آبی-سبز آن با طراحی شفافش، بلافاصله توجه او را جلب کرد. چیزی شبیه به یک پری کوچک بر روی شیشهاش نشسته بود، انگار که خودش هم از دنیای افسانهها آمده است.
سارا بدون تردید تصمیم گرفت این عطر را امتحان کند. با باز کردن درب بطری، ترکیب شگفتانگیز لیمو، خربزه و هلو بلافاصله به مشامش رسید. بوی تازه و میوهای آن، حس یک باغ میوه گرمسیری در یک روز آفتابی را تداعی میکرد. در دل این میوههای تازه، بوی آناناس و انگور سیاه به عطر افزوده میشدند و نوای شیرین و دلنشینی را به گوش میرساندند.
در پسزمینه، رایحه ملایم چوب سدر سفید و مشک، با عطر کهربا و چوب صندل آرامش خاصی به فضا میبخشید. این عطر توانسته بود به خوبی میان نتهای میوهای و چوبی تعادل ایجاد کند؛ بدون آنکه هیچیک بر دیگری غالب شود. عطر سیکرت ویش آنا سویی انگار قصهای بود از یک دنیای جادویی که در هر لحظه آن، اتفاقات تازهای رخ میدهد.
این عطر از سال ۲۰۰۵ و توسط میشل آلمایراک خلق شده بود و همیشه حس مثبت و سرزندگی به همراه داشت. در آن روز بهاری، سارا بالاخره حس کرد که همان عطری را که همیشه میخواست یافت کرده است. عطر سیکرت ویش آنا سویی نه تنها یک رایحه، بلکه پلی به دنیای خیالانگیز و شاداب بود که هر بار استفادهاش، وی را به مرور خاطرات خوش دوران کودکیاش میبرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب