داستان از یک شب غروب در شهر نیویورک آغاز میشود. امیر در آینه خیره شده بود، تای مشکیاش را صاف میکرد. عطر سداکشن این بلک آنتونیو باندراس را برداشت و چند پاف کوچک از آن را روی مچ دست و گردنش زد. بلافاصله بوی جذاب و عمیق آن فضا را پر کرد. ترکیبی از روایح تازه و دلنشین انگور فرنگی سیاه و ترنج در ترکیب با گرمای دلپذیر عنبر و چوب سدر، حس خاصی به او میداد. این عطر، او را به شب خیالی پیش رو آماده میکرد.
امیر عطر را از بین چند گزینه مختلف انتخاب کرده بود. با خرید آن احساس میکرد که میتواند موانع را پشت سر بگذارد و با اطمینانی که این رایحه میبخشد وارد فضا شود. او از حضور روایح تند و آتشین هل، گشنیز و جوز هندی، حس قدرت و اعتماد به نفس بیشتری داشت. حس کریمی و وانیلی دانه تونکا نیز به او آرامش خاصی میداد.
رایحه عطر سداکشن این بلک آنتونیو باندراس به شکلی بود که امیر را به یاد داستانهای گذشتهاش میانداخت؛ لحظاتی که با خاطرات جذاب و رمانتیک گره خورده بود. این عطر توانای این را داشت که او را به تمام آن خاطرات شیرین بازگرداند.
او به مهمانی وارد شد؛ هر گام او با توجه دیگران همراه بود. سحر و جادوی عطر سداکشن این بلک آنتونیو باندراس، مانند لایهای نامرئی اما قوی، جایی در هوا معلق بود. رایحهای که هر کسی را به تأمل وادار میکرد و محفل را با خود همراه میساخت. برای امیر، این عطر تنها یک انتخاب نبود، بلکه همراهی بود که به او احساس امنیت و خاص بودن میبخشید.
شب تمام شده بود اما بوی عطر همچنان در هوا پیچیده بود. با وجود گذر زمان، قدرت و ماندگاری آن همچنان حس میشد. امیر با اطمینان خاطر از سالن خارج شد، در حالی که میدانست این عطر اسرارآمیز همراهی بینظیر برای تمام لحظات زندگی اوست.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی