در یک روز بهاری در خیابانهای پاریس، نسیم ملایمی وزید. مریم با قدمهایی آرام و مطمئن در حال گذر بود. او به دنبال عطر خاصی میگشت؛ چیزی که بتواند تابستان را با طراوتی بینظیر برای او به ارمغان آورد. در یکی از مغازههای کوچک و شیک، نام عطر سنسو اِمانوئِل اونگارو درخشش خاصی داشت و او را به سمت خود جذب کرد.
مریم به داخل مغازه رفت. فروشنده با لبخندی گرم به او خوشآمد گفت و توضیحاتی دربارهی محصول ارائه داد. او گفت: این عطر در سال ۱۹۸۷ توسط ژاک پولژ ساخته شده است و به خاطر ترکیب منحصربهفردش شناخته میشود.
با اولین اسپری، حس شیرینی و طراوت میوههایی همچون آلو، هلو و گریپفروت به مشام مریم رسید. این ترکیب، با خنکی نارنج و پرتقال ماندارین آمیخته شده بود و نوید یک حس تازه را میداد. مریم در دلش گفت که این همان عطری است که به دنبالش بود.
در میان رایحههای میانی، عطری از گلهای سفید مانند گل مریم و یلانگیلانگ به اوج خود رسید. این رایحهها با شکوفه نارنج، رز داماسک و انجیلا ترکیب شدند و قلبی گلفام و رویایی به عطر سنسو اِمانوئِل اونگارو بخشیدند. مریم حس میکرد در باغی از گلهای بهاری قرار گرفته است.
در پایان، عطرهای گرم چوب صندل، وانیل و عنبر به آرامی جایگزین شدند و احساسی از گرما و آرامش به وجود آوردند. مریم تلألوی این ترکیب شیرین و دلنشین را با همه وجود حس کرد و مطمئن شد که این عطر بهاری برای او بهترین انتخاب است.
او با لبخندی از فروشنده خداحافظی کرد و با عطر سنسو اِمانوئِل اونگارو، که به تازگی دوست جدیدش شده بود، به راه خود ادامه داد. در دلش میدانست که این عطر تنها یک رایحه نبود، بلکه داستانی از زیبایی و طراوت بود که هر بار با استفاده از آن، او را به سفر جدیدی میبرد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی