ناموجود
در یک شب بهاری، هنگامی که نسیم ملایم برگی از باغچهی گلهای یاس را با خود میبرد، دختری با قلب پر از شوق، سراغ عطر سایلنت سمفونی آنجلین رفت. این اولین روزی بود که او این عطر را به خود زده بود؛ عطری که از لحظه نخست، او را به دنیایی از آرامش و زیبایی برد.
هر گاه در شیشهی ظریف آن نگاه میکرد، گویی منظرهای از یک سمفونی خاموش و جاودانه را میدید. نتهای اولیه، با ترکیب خوشایند هلو و یاس، همچون اولین نوتهای ملایم یک قطعه موسیقی، او را محو خود میکردند. وقتی که عطر در هوا پخش میشد، بویی دلنشین و میوهای او را در بر میگرفت.
با گذشت زمان، نتهای میانی وارد صحنه میشدند. عطر سایلنت سمفونی آنجلین با ترکیب چوب صندل و رم، گرمایی دلپذیر به هوا میبخشید. دختری که این عطر را روی بدن خود حس میکرد، گویی روایتی از یک قصهی شرقی را تجربه میکرد؛ قصهای که آرامش و ماجراجویی را در هم میآمیخت.
سرانجام، نتهای پایه وارد این سمفونی جادویی میشدند. وانیل، پرالین و پاچولی همچون آوازی ملایم و دلنشین، اتاق را پر میکردند. این ترکیب، احساس شیرینی و گرمای بیپایانی را به ارمغان میآورد، حسی که هرگز فراموش نمیشد.
عطر سایلنت سمفونی آنجلین نه تنها به او اعتماد به نفس میداد، بلکه هر روز او را به دنیایی از تجربهها و احساسات نو میبرد. هر بار استفاده از این عطر، داستانی تازه در ذهن او میپروراند؛ داستانی که بدون هیچ کلامی، از طریق رایحهها روایت میشد. این عطر، هدیهای بود از دنیایی خاموش و شیرین، که همیشه همراه او میماند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب