در گرمای یک روز تابستانی، رِیچل در حال آماده شدن برای دیدار با دوستانش بود. او به لباسهای رنگارنگ و تابستانی خود نگاهی انداخت و لحظهای درنگ کرد. چیزی کم بود؛ حسی از شادی و طراوت که باید همراه این روز زیبا میبود. به سمت میز آرایش خود رفت و به عطرهای مختلف روی میز نگاهی انداخت. انتخاب برایش سخت نبود، زیرا قلبش میدانست که چه چیزی نیاز دارد. عطر سیمفونیا دزینتارس همان چیزی بود که او احتیاج داشت.
رِیچل به آرامی درپوش عطر سیمفونیا دزینتارس را برداشت و چند قطره از آن را روی مچ دست خود اسپری کرد. بوی میوهای و تازه این عطر، اولین چیزی بود که احساس کرد؛ رایحهای که در عین تازگی، حس زنانگی را به او هدیه میداد. عطر با آکوردهای گلی و نتی از گل رز، او را به دنیایی پر از رنگ و بوی طبیعت برد.
عطر سیمفونیا دزینتارس با ترکیب خاصی از شیرینی و حس استوایی، رایحهای متفاوت به وجود میآورد. این عطر زنانه، با عطری ملایم و روشنی که به تدریج روی پوست مینشیند، باعث شد ریچل حس کند که آماده است تا روزش را با انرژی و شادی آغاز کند. او دیگر نگرانیای نداشت، زیرا میدانست که بهترین انتخاب را داشته است.
ریچل در جمع دوستانش حضور یافت و بیدرنگ نگاهها را به خود جلب کرد. همه درباره بوی بینظیر و جذاب او صحبت میکردند. عطر سیمفونیا دزینتارس دریچهای به دنیایی از حسهای لطیف و عاشقانه بود؛ دنیایی که به کمک آن توانست روز خود را جشن بگیرد.
در پایان روز، رِیچل به خانه بازگشت، اما هنوز هم رایحه شیرین و گلی سیمفونیا دزینتارس همراه او بود. این عطر خاطرهای زیبا برای او ساخت و او میدانست که هیچ چیز نمیتواند آن را جایگزین کند. عطر سیمفونیا دزینتارس به او یادآور شد که زندگی پر از لحظات کوچک و زیبایی است که باید با تمام وجود آنها را حس کرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب