ناموجود
در یک عصر پاییزی، هنگامی که نور خورشید از لابهلای درختان پارک محلی میگذشت، محمد تصمیم گرفت لحظهای متفاوت خلق کند. او به عطر اسکین کوتور کلاسیک من آرماف فکر میکرد؛ یکی از آن عطرهایی که هر بار بویش را میشنوی، ذهن را به سفری دور میبرد.
محمد در ابتدای روز با حس تازهای که از گریپفروت و لیمو در این عطر بود، خاطرات کودکی خود را به یاد آورد؛ زمانی که به همراه خانواده روزهای تابستانی را در باغچهای کوچک سپری میکردند. مرکبات و رزماری ترکیب متفاوتی ارائه میدادند که همزمان حس آرامش و شادابی را میساخت.
پس از گذشت زمانی، وقتی شب نزدیک میشد، نتهای میانی عطر شامل جوز هندی، زنجبیل و نعناع ظاهر شدند. این نتها محمد را به یک چایخانه قدیمی در یک کوچه باریک تهران بردند. جایی که دوستانش دور هم جمع میشدند و درباره زندگی و رویاهایشان صحبت میکردند. آن لحظات گرم و دلنشین با گرمای ناشی از این عطر، برای محمد تکرار شدنی نبود.
در نهایت، با فرارسیدن زمان خواب، نتهای پایه شامل چوب صندل، سدر و نعناع هندی برجسته میشدند. فضایی مردانه و عمیق، همراه با حس ثبات و استحکام که با هر آگوشی عاشقانه میآمد، محمد را در بر میگرفت. او به یاد روزهایی افتاد که تصمیمات مهمی در زندگیاش گرفته بود. این عطر مانند راهنمایی بود که هر روز و شب هدایت گر او در طول زندگی بود.
عطر اسکین کوتور کلاسیک من آرماف تنها یک محصول نبود، بلکه همراهی بود که هر لحظه از زندگی محمد را به شکلی جدید نقاشی میکرد. برای آنهایی که به دنبال یک امضای بویایی منحصر به فرد و داستانساز هستند، انتخابی بینقص و بیمانند بود. این عطر با آکوردهای چوبی و تندش، دقیقا همان چیزی بود که محمد برای تکمیل شخصیت منحصر به فردش نیاز داشت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب