ناموجود
در یک شب سرد پاییزی، در حالی که برگهای طلایی زیر پاهایش خشخش میکردند، آیدا قدمزنان در خیابانهای بارانی تهران قدم میزد. مه سنگینی هوا را پر کرده بود و بوی خاک تازه بارانخورده را به مشام میرساند. تلفنهمراهش در جیب پالتوی گرمایش زنگ خورد. دوست صمیمیاش سارا بود که تماس گرفته بود تا بگوید بلیتهای نمایشگاه عطر را گرفته است. آیدا از همان لحظهای که صدای سارا را شنید، شوق و اشتیاق خاصی در دلش احساس کرد.
وقتی به نمایشگاه رسیدند، دنیایی از رنگها و رایحهها پیش رویشان قرار گرفت. اما چیزی که نفس آیدا را برید، عطر اسموکد پلوم اند لدر جو لاوز بود. این عطر از برند معروف جو لاوز، ترکیبی دلفریب از دود و میوههای تازه با هالهای از چرم بود. رایحهای که قدرت و ظرافت را همزمان به نمایش میگذاشت. اسموکد پلوم اند لدر، با گرمای خود، در دل سرد شب جای میگرفت و حس گرما و آرامش را در آیدا برمیانگیخت.
آیدا به آرامی شیشه عطر را برداشت و چند قطره از آن را روی مچ دستش زد. ابتدا رایحهای دودی و چرمی او را احاطه کرد و سپس لایههایی از میوههای شیرین و ادویههای گرم در ذهنش جاری شدند. این عطر، هم برای زنان و هم مردان طراحی شده بود و بهخوبی با هوای خنک پاییز همخوانی داشت. آیدا احساس کرد که این عطر با هویت و سلیقهاش همخوانی زیادی دارد.
شب به آرامی پیش میرفت و آیدا با بوی جادویی عطر اسموکد پلوم اند لدر جو لاوز غرق در لذت بود. عطری که خاطرهاش تا همیشه در ذهنش باقی میماند. او تصمیم گرفت که شیشهای از این عطر را بخرد تا هر زمان که نیاز به گرما و آرامش داشت، با یک افشانه ساده، این حس زیبا را به دست آورد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب