ناموجود
شب بود و نسیم خنکی در باغچه خانه میوزید. سارا، با فنجانی چای در دست، روی تاب نشسته بود و به آسمان شب خیره شده بود. او به تازگی هدیهای دریافت کرده بود که دوستش به مناسبت تولد برایش آورده بود. یک جعبه زیبا و کوچک که گوشهای از میز نشیمن دلربایی میکرد. این جعبه محتوای رازآلودی به نام عطر اسنیف اسنیف نیناز نِیچِر در خود داشت.
سارا همیشه عاشق عطرهای ویژه و منحصر به فرد بود. نام نیناز نِیچِر با آن حس طبیعی و خالصش، از لحظه اول توجهاش را جلب کرده بود. او به آرامی در جعبه را باز کرد و شیشه بلوری و براق عطر را در دست گرفت. نور ماه بر روی شیشه آن میدرخشید و نمایشی شگفتانگیز خلق میکرد.
با یک اسپری ملایم، رایحه گرم و دلنشین عطر اسنیف اسنیف نیناز نِیچِر فضای اطراف را پر کرد. این عطر از خانواده شرقی بود و گرما و لطافت منحصر به فردی داشت. ترکیبی از نتهای کهربا و چوبی که با حس گلی و ادویهای گرم آمیخته شده بود، روحیهای تازه به سارا بخشید.
سارا لحظهای چشمانش را بست و به گذشته سفر کرد. خاطرات زیبای پاییزهای گذشته و قدم زدن در میان برگهای خشک و رنگارنگ، با هر نفس در ذهنش زنده میشدند. عطر اسنیف اسنیف به او حس آرامش و اطمینان میداد، حسی از تعلق به طبیعت و زیباییهای آن.
در دنیای پر استرس و سرشار از دغدغههای روزمره، عطر اسنیف اسنیف نیناز نِیچِر به سارا کمک کرد تا لحظهای از زندگی پرمشغله خود فاصله بگیرد و به دل طبیعت پناه ببرد. آن شب، با بوی خوش این عطر، سارا قبول کرد که گاهی اوقات، همه چیز نیاز به یک نفس عمیق و آرام دارد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب