ناموجود
روزی روزگاری، بانوی جوانی به نام نازنین تصمیم گرفت تا عطری جدید برای فصل سرد سال بیابد. او به فروشگاه عطر محلهاش رفت و در میان قفسههای رنگارنگ به دنبال جادویی یکتا گشت. توجهش به قاب زیبای عطر سونیا ریکیل سونیا ریکیِل جلب شد. آنچه او را مجذوب کرد، ترکیب درخشان و خیرهکننده از رنگها و طرح بطری بود که توسط آلن دو مورژ طراحی شده بود.
نازنین، آن عطر را روی دستش اسپری کرد، و بلافاصله بوی دلانگیز آناناس، انگور سیاه و پرتقال ماندارین با رایحه شیرین گل یلانگ-یلانگ و پشن فروت به مشامش رسید. احساس کرد در باغی پر از میوههای تازه و گلهای رازآلود قدم گذاشته است. اما این تنها آغاز جادوی عطر سونیا ریکیل سونیا ریکیِل بود. با گذشت زمان و تبخیر بوی اولیه، قلبی از گلهای یاس، رز، بنفشه و زنبق بر او نمایان شد. رایحهای که یادآور احساس لطافت و زیبایی زنانه بود.
در نهایت، گروه نهایی نتهای پایه با بوی وانیل، چوب صندل و کهربا آشکار شد، رایحهای گرم و دلنشین که مانند یک شال زمستانی نرم و گرم، او را در بر گرفت. نازنین حس کرد که این عطر دقیقاً همان چیزی است که در جستجویش بوده است.
هرچند عطر سونیا ریکیل دیگر به راحتی در دسترس نیست و بسیاری از علاقهمندان باید برای یافتن این گنجینه کمی شانس به خرج دهند، اما نازنین میدانست که او یکی از خوششانسها بوده است. وقتی عطر روی پوست او فصول مختلفی از نتها را رقم میزد، او هر بار به بخشی نو از خودش پیبرد.
این عطر برای او نه تنها یک رایحه بود، بلکه بخشی از شخصیت و عمق احساساتش بود. نازنین تصمیم گرفت که این عطر را جزئی از لحظههای خاص زندگیاش کند و هر بار که از آن استفاده میکرد، لبخندی از خاطرهای زیبا بر لبانش نقش میبست.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب