در سرزمینی غرق در رنگها و رایحهها، مردی به نام آرش زندگی میکرد. آرش فردی معمولی نبود؛ او در طریقی خاص، بویایی داشت که معنایی فراتر از نُتهای موسیقی به زندگیاش میبخشید. روزی در یک روز بهاری، از میان فروشگاه عطری عبور کرد که روحش با رایحهای خاص آمیخته شد. این رایحه چیزی نبود جز عطر سوریانی پور هوم راساسی.
عطر سوریانی پور هوم راساسی به او جلوهای از شگفتیهای شرق را نشان داد. حضور مرکبات تازهی ترنج، لیمو و پرتقال ماندارین در نُت آغازین، آرش را به سفری فراتر از محیط اطرافش برد. رایحهای که با نخستین اسپری، ذهنش را به باغی از مرکبات برد؛ همان جایی که خورشید به آرامی در افق غروب میکند و نسیم خنکی از آن عبور میکند.
همزمان با گذشت زمان، نُتهای میانی با لطافت گلهای اسطوخودوس، زنبق، رز و موگه، به صحنه آمدند. این لطافت با نُتهای اُزونی تلفیق شد و حس نوینی از آرامش و تازگی را به آرش اهدا کرد. او احساس کرد در دل طبیعت راه میرود، جایی که هر نسیم، بویی از گلهای بهاری را با خود به ارمغان میآورد.
نهایتاً رایحه به نُتهای پایهای از مشک، خسخس و کهربا توسعه یافت. این ترکیب، رایحهای عمیق و مردانه به سوریانی پور هوم راساسی اضافه کرد که تا پایان روز با او باقی ماند. این عطر توانست رایحهای دائمی و تاثیرگذار بر احساساتش بگذارد، گویی که هر بار اسپری کردن مانند روایت یک داستان تازه بود.
در پایان روز، آرش فهمید که این عطر فقط یک محصول دیگر نیست؛ بلکه سفر به دنیایی بکر و ناشناخته است. عطر سوریانی پور هوم راساسی او را قادر ساخت به تجربهای جدید و متفاوت دست یابد، تجربهای که میتوانست به زندگی روزمرهاش رنگ و بویی تازه بخشد. این عطر همان همراهی بود که او همیشه در جستجوی آن بود، دوستانه و همیشه تازه.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب