ناموجود
در یک روز سرد زمستانی، در یکی از خیابانهای شلوغ تهران، هوا پر از صدای ماشینها و بوی قهوهی تازه بود. مریم تصمیم گرفت دیگر به روزمرگیهایش خاتمه دهد. او به دنبال تجربهای متفاوت بود؛ چیزی که بتواند حواسش را از دنیای پر هرج و مرج اطرافش منحرف کند. وارد یک فروشگاه عطر فروشی شد. قفسههای رنگی و پرنور مقابلش چون دنیایی از رمز و راز قرار داشت. توجهاش به عطری خاص جلب شد: عطر اسپِزیاتو دکتر تافی. نامش او را به سفری خیالی دعوت کرد. شاید این همان حس و حالی بود که به دنبالش میگشت.
مریم بطری شیشهای عطر را برداشت و آرام اسپری کرد. بوی نعناع هندی و زنجبیل در هوا پیچید. او چشمهایش را بست. عطر اسپِزیاتو دکتر تافی او را به باغی از میوههای تازه و گیاهان دارویی برد. شکوفههای اسطوخودوس و رایحهی گرم و آشناي عنبر، آرامشی عمیق را به یادش آورد.
او متوجه شد که این عطر برای زن و مرد طراحی شده و به علاقهمندانی از هر دو جنس این فرصت را میدهد تا با رایحهای همهجانبه و اسرارآمیز ارتعاش کنند. نتهای بالایی از گریپفروت و یاسمن، طعم و بویی تازه و باطراوت به ارمغان میآورد. و پایهای از وانیل و عنبر، گرما و شیرینی بدون همتا را به او هدیه میکرد.
مریم به خرید عطر اسپِزیاتو دکتر تافی مصمم شد. او مطمئن بود که این شیشه جادویی هر بار که استفاده شود، سفری متفاوت و هیجانانگیز را برایش رقم خواهد زد.
با خروج از فروشگاه، لبخند روی لبهای مریم نقش بست. او دوباره وارد دنیای شلوغ شهر شد، اما این بار با احساسی جدید و تجربهای متفاوت. عطر اسپِزیاتو دکتر تافی همان جادوی گمشدهای بود که مریم به دنبالش میگشت و حالا در کنار او بود، هر لحظه و هر روز.
سایر تلفظها: اسپِزیاتو دکتر تافی, اسپِزیاتو داکتر تافی, اسپِزیاتو دکتر تافای, اسپِزیاتو داکتر تافای, اسپِزیاتو دکتر تافیی, اسپِزیاتو داکتر تافیی, اسپِزیاتو دکتر تافی, اسپِزیاتو داکتر تافی, اسپِزیاتو دکتر تافای, اسپِزیاتو داکتر تافای, اسپِزیاتو دکتر تافیی, اسپِزیاتو داکتر تافیی, اسپزیاتو دکتر تافی, اسپزیاتو داکتر تافی, اسپزیاتو دکتر تافای, اسپزیاتو داکتر تافای, اسپزیاتو دکتر تافیی, اسپزیاتو داکتر تافیی, سْپزیاتو دکتر تافی, سْپزیاتو داکتر تافی, سْپزیاتو دکتر تافای, سْپزیاتو داکتر تافای, سْپزیاتو دکتر تافیی, سْپزیاتو داکتر تافیی