ناموجود
داستان از یک شب گرم تابستانی در یک مهمانی آغاز میشود. مهتاب آرام روی شنهای داغ میتابد و بوی شببوها در هوا میپیچد. سارا، همانطور که قدم به باغ میگذارد، بیاختیار دستش به طرف کیفش میرود. او بهتازگی عطری جدید را خریده بود که به قول خودش جادوی خاصی داشت. نام آن، عطر اسپیریت آو آفریقا اتکینسونز، برایش تداعیگر حس و حالی متفاوت بود.
این عطر با نتهای گرم و ادویهای، الهامبخش حس ماجراجویی و آزادگی است. سارا همیشه دوست داشت زنی مستقل و پرشور باشد، و این عطر به او این حس را میداد. وقتی این عطر را زد، حس کرد وارد دنیایی جدید شده است. او حس کرد که در میان جنگلی سبز و پر از هیجان قدم میزند. حس سبز و تازگی که در این عطر بود باعث شد احساس طراوت کند.
در میان جمعیت، بوی عطر اسپیریت آو آفریقا اتکینسونز بر همه چیز غالب بود. هر جا میرفت، سرها به طرفش برمیگشت. گرما و صمیمیت این عطر همان چیزی بود که سارا به دنبالش میگشت. در آن مهمانی، عطر او نه تنها حضورش را متمایز کرد، بلکه داستان خودش را هم روایت کرد.
او با هر قدمی که برمیداشت، دنیای خود را میساخت. ترکیب ادویههای گرم و حس سبز، کاملکننده شخصیت پر انرژی و زنده او بود. برای او، این عطر تنها یک انتخاب نبود، بلکه یک بیانگر حس درونی بود. وقتی شب به پایان رسید و سارا به خانه برگشت، هنوز بوی عطر اسپیریت آو آفریقا اتکینسونز بر لباسش بود، یادآور شبی پر از خاطرات دلنشین و بیکران.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی