ناموجود
در یکی از روزهای زیبای بهاری در پاریس، مادلین در گوشهای از باغ لوکزامبورگ نشسته بود. او به اطراف نگاه میکرد؛ تابش ملایم آفتاب بر روی گلهای رنگارنگ و صدای پرندگان، او را به دنیایی از آرامش دعوت میکرد. مادلین تصمیم گرفت عطری نو را امتحان کند. عطر اسپرینگ این پاریس سلین دیون، با وعدهای از حس بهاری و رایحهای پر از لطافت گلهای تازه، او را مجذوب کرد.
وقتی اولین قطره از این عطر بینظیر بر روی پوستش نشست، حس کرد در بهشتی از بوی تازه و میوهای غرق شده است. نتهای اولیه با بوی کاسیا و انگور فرنگی قرمز، همچون نسیمی تازه از باغهای پاریس در بهار، مادلین را به وجد آورد. بوی پرتقال ماندارین نیز بهطور ملایمی در هوا پیچید و به این ترکیب جذاب اضافه شد.
وقتی رایحه به قلب عطر رسید، مادلین حس کرد در میان باغی پوشیده از زنبقهای دره صورتی، یاس و سروزیف ایستاده است. این گلها، نشان شادی و امید، او را به سفری به قلب بهار پاریس بردند. دور و برش پر از بوی گل یاس تازه و شیرین بود و عطر گل یاس بنفش سرور خاصی را در دلش ایجاد کرد.
نتهای پایانی با ترکیبی از وانیل و مشک، حسی مخملی و دلنشین به مادلین داد. این ترکیب، با وجودی گرم و شیرین، او را همچنان در فضایی رؤیایی نگه داشت. عطر اسپرینگ این پاریس سلین دیون، اثری از عطرساز بزرگ ریچارد هرپین، همان چیزی بود که مادلین را به یادآوری لحظات ناب و رمانتیک در پاریس واداشت.
در پایان، مادلین به آرامی از جایش برخاست و مسیر خانه را در پیش گرفت. او میدانست که بوی این عطر، خاطرهای جاودان از بهاری زیبا در پاریس در ذهنش حک خواهد کرد. عطر اسپرینگ این پاریس، برای او نهتنها یک عطر، بلکه قصهای از شادکامی و امید بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب