Group
Perfumer
Designer
Gender
سال عرضه
ناموجود
در روزی گرم و آفتابی در پارک زیبا و سبز شهر، دختر جوانی به نام لیلا روی یک نیمکت نشسته بود. نسیم خنکی که از میان برگهای درختان عبور میکرد، او را به آرامش دعوت میکرد. در دستش یک بطری زیبا با طراحی منحصر به فرد و رنگ ملایم صورتی دیده میشد. این عطر محبوب، عطر استلا او د توالت استلا مککارتنی بود که همیشه او را از دل روزمرگیها بیرون میبرد.
لیلا لحظهای چشمهایش را بست و درخششی از روایح شگفتانگیز این عطر را استشمام کرد. در ابتدا، تازگی لیمو یخزده و پرتقال ماندارین با لطافت گل فریزیا به او حسی از طراوت و سرزندگی بخشید. او نمیتوانست از این ترکیب جذاب و دلنشین دست بکشد. بعد از چند لحظه، قلب گلهای رز بلغاری، برگهای بنفشه و گل صد تومانی، لیلا را با عطری فراگیر و شگفتآور در آغوش میگرفتند، گویی که با گلهای تازهای محصور شد باشد.
حالا نوبت به عطر کهربا میرسید. این نت عمیق و گرم، حس اصالت و استحکام را به لیلا میداد. برای او، این عطر نمادی از اعتماد به نفس طبیعی و جوانی بود. او همیشه میگفت که عطر استلا او د توالت استلا مککارتنی همان عطر خوشبختی است؛ چرا که نه تنها به او انرژی و شور زندگی میبخشید، بلکه همیشه یادآور لحظات خاص و خاطرهانگیزش بود.
هر بار که این عطر را بر روی پوستش میپاشید، گویی در دنیایی پر از لطافت و شادی قدم میزد. لیلا باور داشت که عطر استلا او د توالت استلا مککارتنی توانست جشنوارهای از حسها را در زندگیاش روشن کند؛ از شکوفههای خورشید گرفته تا شبهای پرستاره. این عطر با طراوت و شادابی خود، همراه همیشگی او در روزهای بهاری و تابستانی بود و او هرگز از استفاده از آن خسته نمیشد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب