ناموجود
روزی از روزها، در یکی از خیابانهای شلوغ و پرتردد تهران، اتفاقی یک بوتیک کوچک و محبوب قرار داشت. این بوتیک به خاطر ارائهی بهترین و خاصترین عطرها شهرت بالایی داشت. در یکی از روزهای زیبای بهاری، دختری جوان وارد فروشگاه شد. نگاهش به قفسهها پر از عطرهایی جذاب و فریبنده بود که هر کدام داستانی داشتند.
در حالی که به دنبال عطری ویژه برای خود میگشت، چشمانش به عطر شوگر راش اِروپوستال افتاد. طراحی شیشه و برچسب رنگارنگ این عطر حس کنجکاوی او را برانگیخت. با برداشتن شیشه و اولین اسپری، موجی از رایحههای میوهای و چوبی در هوا پخش شد. نتهای شیرین و کاراملی عطر، تجربهای لذتبخش و شیرین را برای او رقم زد. حس میوهای این عطر به همراه رایحههای گلیاش، ترکیبی بینظیر و دلنشین ایجاد میکرد.
این عطر نه تنها با ترکیب متنوع و هماهنگ از رایحهها، بلکه با شادابی و طراوت خاصی که به ارمغان میآورد، متمایز بود. او خود را در دنیای گرم و شیرین عطر شوگر راش اِروپوستال غرق کرد. این عطر به او احساس خودباوری و نشاط میداد و او را به یاد لحظات خوشایندی میانداخت که مثل نسیمی گرم و دلنشین در خاطرهاش جریان داشت.
با توجه به خاطرات و احساسات بینظیری که تجربه کرده بود، میدانست که این عطر باید انتخاب او باشد. شوگر راش برای او نه تنها یک رایحه، بلکه نقطه عطفی در روزهایش شد. در روزهای بعد، هر بار که این عطر را استفاده میکرد، احساس میکرد که در حال تجربهی سفری تازه به دنیای تازگی و امید است. عطر شوگر راش اِروپوستال حالا بخشی از شخصیت و داستان زندگیاش شده بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب