ناموجود
در یک شب آرام و خنک پاییزی، نازنین تصمیم گرفت به جشن تولدی که در باغی سرسبز برپا بود برود. انتخاب عطر برای این شب، تصمیم مهمی بود. او به دنبال چیزی خاص و ماندگار میگشت. دوستش یک پیشنهاد جذاب داشت؛ استفاده از عطر سلطان رژ پاسکال مورابیتو.
وقتی نازنین درب بطری شیشهای و زیبا را باز کرد، گویا در دنیایی جدید غرق شد. بوی زعفران و یاس که به عنوان نتهای ابتدایی آن شناخته میشوند، چون نسیمی ملایم به استقبالش آمدند. حس شیرین و زندهای داشت، گویی در میان باغی از گلهای سفید قدم میگذارد.
به محض ورود به جشن، نگاهها به سمت او چرخید. عطر سلطان رژ پاسکال مورابیتو با آن نت میانی عنبر کهربای مواد را فضا را پر کرده بود و جلوهای گرم و دلنشین به او بخشیده بود. انگار میتوانست گرمای خورشید صحرا را با تمام وجود حس کند.
پایان روز، عطری با نت پایه چوب سدر به یادگار ماند. این رایحه چوبی، سنگینیای دلنشین به ارمغان آورد که همه را به یاد شبهای طولانی و پرخاطره میانداخت.
عطر سلطان رژ پاسکال مورابیتو نه تنها انتخابی برای یک شب خاص، بلکه نمادی از زنی مستقل و پرقدرت بود که جذابیت و اعتماد به نفسش را به هر جا که میرفت هدیه میکرد. از آن شب به بعد، نازنین با هر بار استفاده از عطرش، بخشی از آن شب جادویی را با خود زنده میکرد. عطری که نقشی پایدار در خاطرات گذاشته و به او یادآور میشد که همیشه میتواند خاص و ماندگار باشد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی