ناموجود
در یک هوای دلپذیر پاییزی که آفتاب ملایم به برگهای زرد و قرمز میتابید، حسام تصمیم گرفت به فروشگاه عطر محبوبش سری بزند. او به دنبال عطری بود که با روحیه مستقل و ماجراجویانهاش سازگار باشد. در میان قفسهها چشمانش به عطر تاگتس هوم اِن وُییَج پِرفیومز افتاد. طراحی شیشه آن با رنگهای طلایی و چوبی بینظیر بود و او را به دنیایی از سفرها و ماجراجوییهای دوردست دعوت میکرد.
با اولین اسپری، حس برگهای بنفشه و مریمگلی او را شگفتزده کرد. رایحهای که او را به طبیعت بکر و دستنخوردهای میبرد، جایی که آزادی حرف اول را میزند. چند دقیقه بعد، ترکیب زیبایی از چوب سدر و کهربا رایحهای گرم و آرامشبخش به فضای فروشگاه بخشید. حسام احساس کرد گویی در میان جنگلی از درختان قدیمی قدم میزد و بادی ملایم بوی چوب و خاک را در فضا پراکنده میکرد.
با گذشت زمان، نتهای پایهای این عطر، که شامل کهربا، گل لادن اسپانیایی، و مر بودند، بهطور عمیقتری ظاهر شدند. حسام حس کرد در یک ماجرای شرقی شگفتانگیز گرفتار شده است. عطر تاگتس هوم اِن وُییَج پِرفیومز او را به سفرهایی جادویی در دل شبهای کویری برده بود.
او مطمئن بود که این عطر، با روایح کهربایی و چوبیاش، برای مردی که به دنبال تجربههای منحصربهفرد و خاطرهانگیز است، انتخابی بینظیر خواهد بود. او تصمیم گرفت خرید خود را نهایی کند و این تجربه حسبرانگیز را با خود به خانه ببرد.
حسام با خاطرهای شیرین از فروشگاه خارج شد، در حالی که عطر تاگتس هوم اِن وُییَج پِرفیومز او را به سفری دیگر دعوت میکرد. سفری که هر بار با یک اسپری، داستانی جدید برایش به ارمغان میآورد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب