ناموجود
داستان ما در یکی از روزهای تابستانی آغاز میشود. صبح که از خواب بیدار شدم، تصمیم گرفتم به دنبال عطری بینظیر باشم. چیزی که هویتم را تعریف کند و ردپای ماندگار بر جای بگذارد. گذرم به بوتیکی با ظاهری خاص و قدیمی افتاد که ادعا میکرد عطرهای نایاب و بینظیر دارد. با ورود به بوتیک، عطرهای متنوعی به استقبال من آمدند، اما تنها یک عطر بود که نگاه مرا جلب کرد: عطر تارتار لدر ابدالسلام عطاریس پرفیومز.
این عطر مردانه از گروه چرمی بود. رایحهای که خاص و گیرا بود و به طرز عجیبی جذابیت داشت. مطمئنن این عطر برای مردانی بود که به دنبال عطری با شخصیت و برجسته هستند. به محض اسپری کردنش، ترکیبی از نتهای چرمی و چوبی مرا مسحور کرد. بوی چرم با لطافتی که از نتهای سبز و پودری برگرفته بود، یک همآوایی موزون و محصورکننده ایجاد میکرد.
هرچه بیشتر زمان میگذشت، حس میکردم در دل یک جنگل سرسبز و مرطوب قدم میزنم. میتوانستم اندکی دود و مشکی ظریف را احساس کنم که به این سفر حسی عمق و پیچیدگی بیشتری میبخشید. تارتار لدر ابدالسلام عطاریس پرفیومز توانست مرا به دنیایی دیگر ببرد. دنیایی که در آن حس مردانگی و اعتماد به نفس برجسته میشد.
در نهایت، تصمیم گرفتم که این عطر فوقالعاده را خریده و با خود به خانه ببرم. با هر بار استفاده از عطر تارتار لدر ابدالسلام عطاریس پرفیومز، حس میکنم به ماجرای جدیدی دعوت شدهام. شاید این همان چیزی بود که همواره به دنبالش بودم: احساسی از بینهایت و شور زندگی.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب