داستان از یک شب پاییزی آغاز شد که باران نرم و دلنشینی میبارید. نسیم خنک و دلپذیری که از خیابانهای سنگفرش شده گذر میکرد، حس تازگی و شگفتی را میپراکند. در این میان، مردی جوان و متشخص، با کت و شلواری خوشدوخت در پیادهرو قدم میزد. نام او امیر بود و به تازگی به جستجوی عطری خاص برای یک رویداد مهم رفته بود. او خواست که بوی عطری را همراه خود داشته باشد که مانند یک جواهر درخشیده و برجسته باشد و چیزی بیشتر از یک رایحهی ساده باشد.
هر قدمی که به سمت فروشگاه عطر میگذاشت، اشتیاقش به تجربهی عطر جدید بیشتر و بیشتر میشد. وقتی وارد فروشگاه شد، چشمش به شیشهای زیبا و بینظیر افتاد که گویی جواهری منحصر به فرد بود. نام آن عطر د هوپ ثامین بود. عطری که به نظر میرسید الهام گرفته از داستانهای کهن و گنجینههای بینظیر جهان باشد.
عطر د هوپ ثامین با ترکیبی از رایحههای خاص و گرم مانند دارچین، میخک و مر، شروعی نفسگیر داشت. این آغاز گرم، یادآور داستانهای اساطیری از سنگهای قیمتی بود که درخششی سرخفام و نادر داشتند. در دل رایحه، چوب سدر و عود، شکوه چوبی و بوی خوش گل جاودانه را به تصویر میکشیدند، در حالی که بوی کهربای سیاه، لادن، مشک و خسخس در پایهی این عطر، حس برازندگی و شکوه را به ارمغان میآوردند.
امیر با هر استشمام از عطر د هوپ ثامین، به سفری در جهان جواهرات قدیم پرتاب میشد؛ سفری به زمان ملکهها و سلاطین باشکوه که هرکدام بویی از این عطر را در خاطر داشتند. این عطر البته چیزی فراتر از تجمل بود؛ خاطرهای گرانبها، داستانی بیزمان، پُر از امید و رؤیا.
امیر میدانست که عطر د هوپ ثامین گمشدهای بود که به دنبالش میگشت. عطری که از او شخصیتی منحصر به فرد و برجسته میساخت و تمامی انتظارات او را به یک واقعیت دلنشین تبدیل میکرد. او تصمیم گرفت تا این بوی جادویی را همراه خود کند و به دنیایی از افسون و شکوه پای بگذارد.
سایر تلفظها: د هوپ ثامین, د هوپ تَمیِن, د هوپ تِمَین, د هوپ تَمیِن, دِ هوپ ثامین, دِ هوپ تَمیِن, دِ هوپ تِمَین, دِ هوپ تَمیِن, ذ هوپ ثامین, ذ هوپ تَمیِن, ذ هوپ تِمَین, ذ هوپ تَمیِن, ذِ هوپ ثامین, ذِ هوپ تَمیِن, ذِ هوپ تِمَین, ذِ هوپ تَمیِن
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی