شب نزدیک بود و هوای سرد پاییزی در خیابانها میپیچید. حس نوستالژیک همیشگی فصل برگها و بادی که خاطرات گذشته را زنده میکرد. او با گامهایی آرام به سوی مقصدش حرکت کرد، دست در جیب، و در حالی که هر لحظه به شنیدن صدای ارکستر باد میپرداخت.
امشب قرار بود نوبت اول استفاده از عطر تو بکو بلیز راساسی باشد. عطری که نامش با آوایی خاص در ذهنش حک شده بود. عطر تو بکو بلیز راساسی همانطور که وعده داده شده بود، درونش را با ترکیبی از زعفران، نرولی و گل موگه پر کرد. یک حس شیرین و دودی که همچون یک کتاب قدیمی ولی ارزشمند، صفحاتی از داستانی ناشناخته را نشان میداد.
با ورود به مهمانی، بوی چرم و عود عطر تو را تکمیل کرد. ترکیب استادانهای از زردآلو و بنفشه که همانند یک ملودی قدیمی، لحظه به لحظه ارزشمندتر میشد. هرکس که از کنارش عبور میکرد، سری به تایید تکان میداد. قدرت خارقالعاده رایحه و ماندگاری آن تنها گوشهای از ویژگیهای عطر تو بکو بلیز راساسی است. یکی از دوستان نزدیک با لبخندی گفت: این رایحه، شگفتانگیز است، متفاوت و تازه.
تو بکو بلیز راساسی با عبور از ساعتها، نه تنها ضعیف نشد، بلکه با نتهای پایهای از چرم و پچولی، حضوری گرم و دلنشین ایجاد کرد. پوست را مانند یک لایه نامرئی از لطافت پوشاند و حسی از اعتماد به نفس و آراستگی افزود.
او میدانست که این عطر تنها یک همراه برای شبهای خاص و سرد پاییزی نخواهد بود، بلکه تبدیل به امضای شخصیاش خواهد شد. یک رایحهای که در هر بار استفاده، صفحهای جدید از داستانی ناشناخته و هیجانانگیز را باز خواهد کرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب