ناموجود
در یک روز تابستانی، وقتی خورشید آرام آرام به غروب نزدیک میشد، نرگس تصمیم گرفت درست مانند روزهای دانشگاه، به دیدار دوستان قدیمیاش برود. لحظهای که تصمیم گرفت عطر مورد علاقهاش را بردارد، تاد اولدهام به ذهنش رسید. این عطر با نام تاد اولدهام، به سبک اورینتال و مخصوص بانوان، او را به همان خاطرات شاد گذشته میبرد.
او با ظرافت تمام بطری را برداشت. رایحه ملایم هلو، ترنج و پرتقال ماندارین از نتهای آغازین، ذهنش را مملو از انرژی و زندگی کرد. بوی شیرین و میوهای با ترکیبی از دارچین و گلهای یاس و رز در نتهای میانی، نرگس را مست کرد. او به خاطراتی از جشنهای شبانه و دورهمیهای دوستانه فرو رفت.
نرگس همیشه میگفت که تاد اولدهام با نتهای پایهی خود، شخصیت خاصی به او میبخشد. بویی از صمغ، چوب صندل، کهربا، نعناع هندی و مشک، حسی از آرامش و اعتماد به نفس را به او القا میکرد. بویی که در تمام ماجراهای زندگیاش همراه او بوده و همواره یادآور لحظاتی خوشایند بود.
نرگس با هر قدمی که به سمت دیدار دوستانش برمیداشت، تعجب و تحسین همگان را برمیانگیخت. عطر تاد اولدهام، به نوعی جادوی نفوذپذیری داشت. دوستانش همگی بیدرنگ از او درباره این عطر شگفتانگیز و رایحهاش پرسیدند. او با لبخندی پاسخ داد: این عطر، داستان من است؛ اولین انتخاب و همیشگیترین همراه.
همینطور که شب به پایان میرسید و نرگس در آغوش خاطرات قدیمیاش غرق بود، به این فکر میکرد که تاد اولدهام چیزی بیشتر از یک عطر است. این عطری بود که او را به یاد میآورد، او را زنده میکرد و همواره با او بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب