در یک غروب پاییزی، هنگامی که خورشید در حال مخفی شدن در پس ابرها بود، ناهید در حال قدم زدن در خیابانهای پرجنبوجوش و شلوغ تهران بود. او به دنبال یافتن یک عطر خاص برای جشن سالگرد ازدواج خود بود؛ عطری که بتواند لحظات زیبا و خاطرهانگیزی را جاودانه کند.
چرخزدن در مغازههای مختلف نهایتاً او را به فروشگاهی کوچک اما دلنشین هدایت کرد. وارد فروشگاه که شد، انواع رایحهها و عطرها در فضا پیچیده بود. چشمانش ناگهان به شیشهای زیبا و باوقار جذب شد: عطر ترزور لانکوم. نام این عطر در ذهن او جرقهای از خاطرات شیرین زد.
فروشنده با نگاهی گرم و دوستانه گفت: «این عطر، گنجینهای در میان هنرهای عطری است. ترزور به معنای گنج در زبان فرانسوی است و یکی از پرطرفدارترین عطرها در سراسر دنیاست.»
ناهید، شیشه عطر ترزور لانکوم را برداشت و بر روی پوست خود اسپری کرد. رایحهای دلنشین و گرم در هوا پخش شد. نتهای میوهای هلو و گل رز به آرامی با او صحبت کردند، درحالیکه تهبوهای وانیل و چوب صندل حسی لطیف و ماندگار به او بخشیدند. حس کرد درون این بطری کوچک داستانی از عشق، زیبایی و خاطرات نهفته است.
بعد از مدتی خرید، ناهید با شوق و ذوق از فروشگاه بیرون آمد. حالا او نه تنها عطر دلخواهش را پیدا کرده بود، بلکه داستان جدیدی برای گفتن داشت. عطر ترزور لانکوم نه تنها او را در آن لحظه شاد ساخت، بلکه به او کمک کرد تا احساساتش را به شکلی متفاوت بیان کند؛ چرا که هر نفسی از آن، لحظهای خاص را زنده میکرد.
ناهید حالا آماده بود تا با عطر ترزور لانکوم، جشنی فراموشنشدنی بیافریند، جشنی که عطری از عشق و یادها با خود به همراه داشت.
سایر تلفظها: ترزور لانکوم, ترزور لانکئوم, ترزور لَنکوم, ترزور لَنکئوم, ترزُر لانکوم, ترزُر لانکئوم, ترزُر لَنکوم, ترزُر لَنکئوم, تریزر لانکوم, تریزر لانکئوم, تریزر لَنکوم, تریزر لَنکئوم, تریزُر لانکوم, تریزُر لانکئوم, تریزُر لَنکوم, تریزُر لَنکئوم, تریسور لانکوم, تریسور لانکئوم, تریسور لَنکوم, تریسور لَنکئوم, تریسُر لانکوم, تریسُر لانکئوم, تریسُر لَنکوم, تریسُر لَنکئوم
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی