ناموجود
در دل شهری که روزهای آفتابیاش همیشه شادابی خاصی به همراه دارد، جوانی به نام سارا زندگی میکرد. سارا عاشق عطرها و رایحههای بینظیر و خاص بود. او همیشه به دنبال بویی بود که یادآور خاطرات شیرین و دوران خوش کودکیاش باشد.
یک روز، در گشت و گذار در خیابانهای شهر، چشمش به بوتیک کوچکی افتاد. وارد مغازه شد و با جعبههای پر از عطر و ادکلن روبرو گردید. نگاهی به یک شیشه شفاف انداخت که روی آن نوشته شده بود تریسکارتیگایز ادکلون از برند دزینتارس. کنجکاویاش تحریک شد و از فروشنده درباره این عطر پرسید.
فروشنده با اندکی لبخند گفت: این عطر در سال ۱۹۴۹ معرفی شده و همچنان یکی از محبوبترینهاست. ترکیبی از روایح مرکباتی همچون نرولی، برگاموت و لیمو در ابتدا احساس میشود. با گذر زمان، بوی دلپذیر اسطوخودوس و نعناع به همراه نکات لطیف گشنیز خود را به نمایش میگذارد. در نهایت، نتهای پایانی جوز هندی، کهربا و مشک این عطر را کامل میکنند.
سارا تصمیم گرفت آنرا امتحان کند. با اولین اسپری از عطر تریسکارتیگایز ادکلون دزینتارس، حس تازگی لیمو و برگاموت او را احاطه کرد. یادآور تابستانی پر از نور و زندگی. آرامشی که در پس رایحه اسطوخودوس و نعناع بود، او را به یک بعدازظهر آرام در باغی پر از گلهای رنگارنگ برد. در پایان، گرمای کهربا و مشک، احساسی از آرامش و استحکام به او بخشید.
سارا آن روز به خانه بازگشت، اما این بار با حسی جدید از زندگی و امید. او دریافته بود که عطر تریسکارتیگایز ادکلون دزینتارس نه تنها برای او یک محصول خوشبو است، بلکه پلی به خاطرات شیرین و لحظات آرام بود. از آن روز، سارا هر بار که این عطر را میزد، قدمهایش مطمئنتر و لبخندش عمیقتر میشد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب