در یکی از باغهای زیبای شهر، نسیم صبحگاهی با طراوت و تازگی خاصی در هوا جریان داشت. آنجا بود که شور و شوق بهاری، در هر گوشهای احساس میشد. زنی جوان به نام لیلا در میان گلهای رنگارنگ قدم میزد. او به دنبال عطری بود که همانند صبحهای تازه بهاری، احساسی از تازگی و زندگی را برایش به ارمغان بیاورد.
او سرانجام به عطر ترو رفِلِکشنز کریس آدامز رسید. این عطر با ترکیب نوتهای لیمو، توت قرمز و توت سیاه، یادآور صبحهای دلانگیز و شاداب بود. عطر ترو رفِلِکشنز کریس آدامز بهگونهای بود که هر بار لیلا آن را بر پوست خود میپاشید، احساس میکرد نسیم خنک بهاری دوباره در اطرافش میچرخد.
با گذشت زمان، نوتهای میانی رز، تمشک و انار به زیبایی در هوا شکوفا میشدند. یادآور حضور در باغی پر از گلهای صورتی و درخشان بودند که هر کس را به دنیای زیبایی و لطافت دعوت میکردند. در نهایت، نوتهای پایه بنفشه، سدر و مشک، به عطر شخصیت و عمق میدادند که برای مدتزمانی طولانی بر روی پوست باقی میماند.
عطر ترو رفِلِکشنز کریس آدامز تنها یک عطر نبود، بلکه داستانی از طبیعت، با تمام ظرافتها و پیچیدگیهایش را روایت میکرد. این عطر، برای زنانی طراحی شده بود که به دنبال تجربهای متفاوت و بهیادماندنی بودند. رایحهای که نمیشد آن را نادیده گرفت. لیلا با لبخندی بر لب، میدانست که این عطر، دقیقا همان چیزی است که همیشه آرزویش را داشت.
هر باری که لیلا از عطر ترو رفِلِکشنز کریس آدامز استفاده میکرد، حس میکرد که در میان طبیعتی بینهایت زیبا و سرزنده قدم گذاشته است. این عطر باعث میشد او احساس کند هر روز، شروعی تازه و پر از انرژی دارد. عطر ترو رفِلِکشنز کریس آدامز نه تنها یک حس شگفتانگیز را برای او فراهم میکرد بلکه برای همه اطرافیانش نیز خاطرهساز میشد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب