Designer
Perfumer
Group
Gender
سال عرضه
ناموجود
شب آرامی بود و در فضای خنک پائیزی، صدای برگهای خشک زیر پاهایم زمزمهای دلنشین به گوش میرسید. به کافهای دلنشین در گوشهای از شهر رفتم تا با دوستانم خلوتی دلپذیر را تجربه کنم. همانطور که در حال ورود به کافه بودم، بوی خوشایندی در فضا پیچیده بود که توجه مرا به خود جلب کرد. این بوی خاص و آشنایی بود که پیشتر هرگز تجربهاش نکرده بودم.
روی یکی از صندلیهای چوبی کنار پنجره نشستم و منتظر دوستم شدم. در همین حین، مردی وارد کافه شد. او با نگاهی مهربان به اطراف نگاه کرد و وقتی نگاههای ما تلاقی کرد، لبخندی زد. او نزدیکی من نشست و حالا بوی آن عطر دلنشین بهوضوح به مشامم میرسید.
این بوی وانیلیا ورده ای ل پروفومیرا بود که منشا آن مرد بود. عطری با رایحهای هماهنگ از وانیل و روایح سبز، که حس آرامشبخشی را در فضا ایجاد کرده بود. حس فضایی جنگلی و تازه که با شیرینی ملایم وانیل آمیخته شده بود، ذهنم را آرامش میبخشید.
گویی که این عطر وانیلیا ورده ای ل پروفومیرا، مرزهای جغرافیایی را در نوردیده و مرا در باغی سراسر سبز و بکر با درختان و گلهای معطر قرار داده بود. این تجربه، مرا به یاد داستانهای قدیمی میانداخت که با هر کلمهاش تصاویری زنده شکل میگرفت.
زمان گذشت و دوستم رسید. او نیز با ورود به کافه متوجه عطر خاص شد و با نگاهی متعجب از من پرسید: «این بوی فوقالعاده از کجاست؟» لبخندی زدم و به مردی که مقهور عطر وانیلیا ورده بود، اشاره کردم.
عطر وانیلیا ورده ای ل پروفومیرا نه تنها یک رایحه بود، بلکه داستانی بود که در هر استنشاق، صفحهای تازه از آن ورق میخورد. داستانی که هرگز به پایان نخواهد رسید.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب