در یک روز گرم تابستانی، وقتی خورشید در آسمان به اوج خود رسیده بود، دختری جوان در کنار دریاچهای آرام نشسته بود. او تصمیم گرفت لحظهای از گرما و هیاهو فاصله بگیرد و به دل طبیعت پناه ببرد. نسیم ملایمی میوزید و او نگاهش را به آسمان دوخته بود. در همین حین، از کیف دستیاش وری ایریزیستیبل سامر سوربت ژیوانشی را بیرون آورد.
او با اولین اسپری از این عطر، انگار وارد باغی پر از گلهای متنوع شد. عطر شیرین و تازهی زغالاخته و مر، اولین رایحهای بود که حس کرد. این رایحه او را به یاد تابستانهای قدیم و خاطرات خوش کودکیاش انداخت. هر بار که چشمانش را میبست، تصویر زیبای باغهای گل و رنگینکمانی از گلهای بنفشه و رز پیش چشمش نقش میبست.
در میان این رویاهای تابستانی، بوی لطیف گل صدتومنی و بادیان ستارهای، با طراوت بهار نارنج و تُنکی لیمو وِربِنا، قلب او را تسخیر کردند. این ترکیب میان رایحههای آشنا و فریبندهی عطر وری ایریزیستیبل سامر سوربت ژیوانشی، همان چیزی بود که او برای روزهای گرم و طولانی تابستان نیاز داشت.
هنگامی که شب نزدیک میشد و نسیم خنک لذتبخشی هوا را تازه میکرد، نوتهای چوبی پایه، آرامش و تعادل را به او بازگرداندند. هالهای از گرما و راحتی در اطراف او ایجاد شد و احساس کرد که این لحظه را برای همیشه در حافظهاش ثبت خواهد کرد.
عطر وری ایریزیستیبل سامر سوربت ژیوانشی، تنها یک عطر نبود. این حس خوشایند زنانه، بیانگر سفری در میان گلها و تجربهای بیپایان از شیرینی، طراوت و لطافت بود. این عطر، دوست و همدم همیشگی او در روزهای شاد و دلانگیز تابستانی شد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب