ناموجود
در یک روز آفتابی و دلنشین، هنگامی که نسیم ملایمی در حال وزیدن بود، آیدا وارد فروشگاهی بزرگ در قلب شهر شد. او به دنبال عطر جدیدی میگشت که شخصیت سرزنده و پرجنبوجوشش را منعکس کند. پس از چند دقیقه گشتوگذار، چشمش به عطر ویکتوریا فلاور میزون الهامبرا افتاد. بطری زیبا و شفاف آن با طراحی گلدار، او را به سوی خود کشاند.
حسی از تازگی و طراوت درون بطری نهفته بود. زمانی که تستر را روی پوستش اسپری کرد، موجی از رایحههای دلنشین او را احاطه کرد. آغاز این سفر بویایی با نتهای چای، اوسمانتوس و ترنج بود که حس فرحبخشی را به او هدیه داد. کمی بعد، نتهای میانی همانند ارکیده، شکوفه پرتقال آفریقایی، فریزیا، یاس و رز به مشامش رسیدند؛ ترکیبی بینظیر که یادآور باغی پر از گلهای رنگارنگ در اوج زیبایی بود.
عطر ویکتوریا فلاور میزون الهامبرا با نتهای پایانی پچولی، وانیل و مشک، زندگی را به یک روز دلچسب تبدیل کرد. این رایحه قوی و ماندگار، به او احساس اعتماد به نفس بخشید؛ احساسی که هر زمان به آن نیاز داشت، میتوانست به راحتی تجربهاش کند.
با هر دم و بازدم، آیدا احساس میکرد که شخصیتش با این عطر به خوبی بازتاب میشود. او تصمیم گرفت این عطر را به مجموعه خود اضافه کند، زیرا عطری بود که توانست نیازش به تازگی و دلنشینی را برآورده کند.
عطر ویکتوریا فلاور میزون الهامبرا به او اجازه داد تا لحظاتش را با خاطراتی شیرین و آرامشبخش پر کند. تجربهای که به او یادآور شد چگونه یک رایحه میتواند داستانی جدید را بازگو کند. با حس رضایت و لبخندی بر لب، از فروشگاه بیرون آمد و به سوی روزی پراشتیاق گام برداشت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب