ناموجود
داستان ما در یک روز زیبای بهاری آغاز میشود. هنگامی که نسیم دلپذیر باغ گلهای بهاری را به وزش میآورد، عطر ویو یودورا همچون هارمونیای دلنشین در فضای اطراف شناور میشود. این عطر خاص با ترکیبی از رایحههای گلی، چوبی و مشک، بویی مشابه قدم زدن در دشتی از گلهای بهاری دارد.
آنا، یک زن جوان و پرانرژی، در جستجوی عطری بود که او را از دیگران متمایز کند. او به بوتیکی کوچک و دلنشین پا گذاشت. فروشنده بانویی بود با لبخندی گرم که عطر ویو یودورا را به آنا معرفی کرد. با شنیدن نام عطر، چشمان آنا میدرخشید. او همیشه به دنبال چیزی بود که هم شخصیت مستقلش را نشان دهد و هم به ظرافتهای زنانهاش اشاره کند.
آنا تنها با اولین بوییدن، شیفته این عطر شد. نتهای آغازین مرکباتی آن، حسی از شادابی و تازگی را به او القا کرد. سپس بوی ملایم و آرامشبخش گلهای معطر بر قلبش نشست و در نهایت رایحه چوب و مشک، حس اعتماد به نفس و آرامش خاصی را به او بخشید.
آنا هر بار که از عطر ویو یودورا استفاده میکرد، به تمامی اتفاقات روزمرهاش رنگ و بویی شگفتانگیز میبخشید. او از اینکه این عطر میتوانست هر احساسی را در او بیدار کند، شگفتزده بود. این عطر به مثابه همراهی بود که یادآور لحظات خوش و خاطرات بینظیر او بود.
یک روز همزمان با طلوع آفتاب، آنا در دفتر کارش حاضر شد. همکاران به محض ورودش از رایحه بینظیری که در اتاق پراکنده شد، شگفتزده شدند. همگی با تعجب از او پرسیدند که این بوی دلنشین از کدام عطر است. آنا با لبخند پاسخ داد: «این عطر همان عطر ویو یودوراست که داستان من در هر قطرهاش نهفته شده است.»
این تجربه فراموشنشدنی نشان داد که چگونه عطر ویو یودورا به بخشی از زندگی روزمره و روحیات آنا تبدیل شده است. حال او هر روز با لذت بیشتری این عطر را به عنوان بخشی از هویتش برمیگزیند.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف