در یک روز گرم تابستانی که نسیم خنک از میان کوچههای گلکاری شده میوزید، سارا به دنبال یک عطر متفاوت برای خود بود. او که همواره به دنبال چیزی خاص و منحصر به فرد میگشت، به فروشگاه عطر و ادکلن نزدیک خانهاش رفت. پس از ورود، چشمش به بطری شیک و دلربای عطر وی تد بیکر افتاد. نام این عطر او را کنجکاو کرد و به سمت آن کشیده شد.
سارا در حالی که درپوش عطر را باز میکرد، نتهای ابتدایی بنفشه آفریقایی و بنفشه پارما او را به باغی پر از گل بنفشه برد. رایحه تازه و سبز برگهای انجیر و گل صدتومانی حس طراوت صبحگاهی را در ذهنش تداعی میکرد. او نفسی عمیق کشید و خود را در دل جنگلی سبز و پرگل تصور کرد.
سرمست از این تجربه، او نتهای میانی با رایحههای انگور سیاه، تمشک و ارکیده را استشمام کرد. هر دمی که میکشید، او را به دنیایی از میوههای رسیده و عشوههای گلها میبرد. عطر وی تد بیکر با ترکیب هوشمندانهای ساخته شده بود که توانست سارا را محسور خود کند.
در نهایت، رایحههای بنیادین چوب سدر و وانیل به آرامی در پسزمینه ظاهر شدند و حس گرمی و آرامشی را به او القا کردند. این نتهای پایه به عطر حالتی چوبی و شیرین بخشیده بودند که به همهدلی و جذابیت آن میافزود.
سارا با لبخندی رضایتبخش، تصمیم گرفت که این عطر خاص را با خود به خانه ببرد. او میدانست که عطر وی تد بیکر نه تنها رایحهای دلپذیر و زنانه داشت، بلکه در هر لحظه از زندگیاش حس تازگی و زیبایی را به او یادآور میشد. اکنون او با این عطر، داستانهای جدیدی را رقم میزد و هر بار که از آن استفاده میکرد، به دنیایی پر از لحظات شیرین و پرخاطره سفر میکرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب