ناموجود
داستان از صبحی آفتابی شروع شد. لیلا در آینه به خود نگاه کرد و لبخندی آرام بر لبانش نشست. امروز قرار بود اولین روز کاریاش در شرکت جدید باشد و او هیجانزده و نگران بود. برای تقویت اطمینانش به خود، تصمیم گرفت از عطر جدیدش، عطر ویوز کویزبی، استفاده کند.
وقتی بطری شیشهای زیبا را در دستانش گرفت، به نقاشی هوشمندانۀ رایحهها فکر کرد. با اسپری اول، بوی گریپفروت و پرتقال ماندارین به او انرژی بخشید. انگار نسیمی خوشبو صورتش را نوازش میکرد و او را به دنیای خیالی از آرامش میبرد.
با ورود به محل کار، امواج گلهای رز، سوسن و یاسمن، فضا را پر کرد. همکارانش با تعجب از او استقبال کردند و با هر قدمی که برمیداشت، انگار ردی از جادوی عطر ویوز کویزبی در هوا باقی میماند.
ساعاتی از روز گذشت و او همچنان حس تازگی و اعتماد به نفس را با خود داشت. راز این حس را پایههای چوبی و وانیلی عطر میدانست. حضور مشک، نعناع هندی و کهربا خاکستری، به این ترکیب عطری، گرما و ماندگاری بخشیده بود که تا پایان روز همراهش بود.
در بازگشت به خانه، لیلا میدانست که انتخابش درست بوده است. عطر ویوز کویزبی نهتنها او را در نگاه دیگران متمایز کرده بود، بلکه به او اعتماد به نفس و حسی از زیبایی و زنانگی بخشیده بود که هیچ چیز دیگری نمیتوانست جایگزینش شود. ویوز کویزبی، بیش از یک عطر، همدمی خلاق برای رویایی جدید و شروعی تازه بود. این همان چیزی است که عطر ویوز کویزبی را خاص کرده است. قدرتی که در هر قطرهاش نهفته است و به نوبه خود، هر زنی را به اکتشاف رویاهای جدید دعوت میکند.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی