ناموجود
در یک روز آفتابی بهاری، سارا تصمیم گرفت تا روح خود را با عطر جدیدی تازه کند. او به فروشگاه عطر نزدیک خانهاش رفت. انتخابهای بسیاری روی میز بودند، اما چیزی در میان همه آن بوهای جذاب او را به خود جلب کرد: عطر وایلد فلاور ویکتوریا سیکرت. او شیشه زیبا و دلربای آن را برداشت و کمی روی مچ دستش اسپری کرد.
بوی عطر به آرامی در فضا پخش شد. انگار رایحهای از بوی باغی پر از گیاهان معطر بود که با نسیمی ملایم از آسمان بهاری عبور میکند. سارا چشمان خود را بست و به آرامی نفس عمیقی کشید. عطر وایلد فلاور ویکتوریا سیکرت با شیرینی ملایم گلها و طراوت آن رایحههای تازه و جذاب، حس شگفتانگیزی به او میداد.
این عطر با حضور نتهای آروماتیک و تندی خاصی که بوی اسطوخودوس را همراهی میکرد، در اوج ظرافت و پیچیدگی قرار داشت. هر بار که بوی عطر به مشام سارا میرسید، او را به دنیای دیگری میبرد؛ دنیایی پر از آرامش و شادابی. طراحی عطر به گونهای بود که با اولین اسپری میتوانست انرژی و سرزندگی را تقدیم کند.
سارا پس از تجربه این حس دلپذیر، تردیدی نداشت که این عطر به مجموعه عطرهایش اضافه خواهد شد. او میدانست که بوییدن این عطر نه تنها خودش را بلکه اطرافیانش را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. عطر وایلد فلاور ویکتوریا سیکرت به او این امکان را میداد که در هر زمانی از روز حس طبیعت و شادابی را با خود همراه داشته باشد. این عطر مانند نسیمی بهاری بود که هر لحظه به او تازهبودن زندگی را یادآوری میکرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب