ناموجود
روزی بود که باران به آرامی بر روی برگهای سبز باغچه میریخت و هوا را با رایحهای تازه و بینظیر معطر میکرد. در چنین روزی، عالیس کنار پنجره نشسته بود و به زیبایی بارش باران نگاه میکرد. ناگهان ذهنش به فکر فرو رفت: چطور میتوانم این حس طراوت و زیبایی باران را در زندگی روزمرهام حفظ کنم؟
آن شب، مثل هر شب دیگر، عالیس به فروشگاه آنلاین عطرهای دوستداشتنیاش سر زد. نگاهی به محصولات جدید انداخت و ناگهان چشمانش به محصولی با نام جذاب و دلنشین عطر ویندوز داون هنری رز افتاد. قلبش تندتند به تپش افتاد. عطر ویندوز داون، عطر مرکباتی بود که با نتهای اولیهای از ترنج و چای ارل گری و گریپفروت آغاز میشد و به شکوفه پرتقال و یاس سامباک میرسید. در پایان، رایحههای خزه بلوط و مشک این قصه عطری را تکمیل میکرد.
همین که عالیس عطر ویندوز داون هنری رز را به پوستش اسپری کرد، احساس کرد که در باغی از مرکبات و گلها غرق شده است.
در هر تنفس، به یاد بارانی پس از آن، عالیس هر همین طریق، داستان بارانیاش را با دیگری به اشتراک میگذاشت و هر مرتبه، رایحه عطر ویندوز داون هنری رز را همانند یک زیرنویس معطر در پسزمینه زندگیاش حس میکرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب