در یک روز بهاری، سارا به یک مهمانی دعوت شده بود که در هر گوشهاش بوی تازگی و زندگی حس میشد. او تصمیم گرفت از عطر جدید خود، عطر وینفلاور رز آلن دنیل، استفاده کند. به محض اسپری کردن این عطر، نتهای آغازین فلفل صورتی و فریزیا، مثل نسیمی تازه در فضای اتاق پیچید. سارا با لبخندی از خانه بیرون رفت و آمادگیاش برای روزی پر از شگفتی آغاز شد.
وقتی به مهمانی رسید، همه نگاهها به سمت او چرخید. نتهای میانی رز و یاسمن، در ترکیبی ظریف با هم آمیخته بودند و سارا را به شکوفهای تبدیل کرده که در میان گلهای بهاری خودنمایی میکند. رایحه این عطر توجه همه را به خود جلب کرده بود. یکی از دوستانش، با تعجب گفت: سارا، عطرت چه عطری است؟ بوی لطیف و گوشنوازش فضای اتاق را پر کرده. او با لبخند جواب داد: این همان عطر وینفلاور رز آلن دنیل است.
با گذشت زمان، نتهای پایه چوبهای گرانبها، عنبر و مشک روی پوست سارا نشسته بود و حسی از گرما و آرامش را به ارمغان میآورد. او احساس کرد که این عطر همچون دستهگلی تازه، در تمامی لحظات مهمانی با او باقی مانده است. رایحه چوبی و مشکگون آن، نه تنها حس زیبایی و شیکی را به او داده بود، بلکه مانند یک خاطره ماندگار در ذهنش ثبت شد.
در پایان شب، سارا با خاطرهای خوش از مهمانی بازگشت. او تصمیم گرفت همیشه عطر وینفلاور رز آلن دنیل را به عنوان امضای شخصی خود نگه دارد. این عطر با ترکیب منحصربهفردش، برای سارا بیش از یک عطر بود؛ پلی به دنیای خاطرات خوشش.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب