ناموجود
شب از راه رسیده بود و آسمان با رنگهای نارنجی و بنفش خود، مراسمی جادویی را آغاز کرده بود. در این ساعت ویچینگ آور، قلمرویی از ناشناختهها گشوده میشد. در میان سایههایی که به آرامی درخشان میشدند، عطر ویچینگ آور دارک تیلز به عنوان جواهری درخشان نمایان بود.
آرینا پی. فرانزن، رایحهپرداز ماهر، اثری بینظیر خلق کرده بود. نخستین حس بویایی، دودی از دور و نزدیک، با شکلات تلخ و قهوهی تازه دمیده، ترکیبی افسانهای ساخته بود. این ترکیب، به آهستگی با رایحهای از ناگارموتا و دانه تونکا و ماته، به اوج میرسید. هر نوت میانی، همچون نجواهای زنده در شب، به جان مینشست.
اما داستان این جا تمام نمیشود. پایهای از صنوبر سیاه و بالسام، با پوشش خزه بلوط و سرو، حس جنگلی رمزی را در فضا جاری میکند. این بویی است که دلیرهانه به دل طبیعت میزند، و نشانهای از قوت و آرامش همراه دارد. نوتهای پودری نیز در این میان، نرم و ملایم، همانند نوری درخشان در زیر مهتاب، با انسان همسفر میشوند.
عطر ویچینگ آور دارک تیلز، در این ساعت جادویی، مرزهای زمان را میشکند. این همان جایی است که جادو در شعلههای رقصان شمعها میرقصد و کسانی که جرات قدم گذاشتن به این قلمرو دارند را دعوت به کشف حقیقتهای پنهان میکند. هر قطره از این عطر، داستانی تازه دارد و کسانی که این عطر را بپوشند، به قلمرویی از انرژی و راز قدم میگذارند. عطر ویچینگ آور دارک تیلز، صدای گذشته و آینده است، پیوند دهنده زمینی سبز و آسمانی بیکران.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی