ناموجود
در یک بعدازظهر آرام بهاری، سارا در حال قدم زدن در خیابانهای شلوغ تهران بود. هوا کمی خنک بود و نسیم ملایمی وزیدن داشت. او به دنبال عطری خاص میگشت که بتواند تازگی و طراوت این روزها را با خود به همراه داشته باشد. ناگهان چشمش به فروشگاهی افتاد که بر روی شیشه آن نوشته شده بود: جدیدترین رایحههای عطر واندرفول ایندالجنس آمریکن بیوتی. حس کنجکاوی او ترغیبش کرد وارد فروشگاه شود.
پس از ورود به فروشگاه، عطری را بر روی پوست خود امتحان کرد. همان لحظه اول، عطر واندرفول ایندالجنس آمریکن بیوتی با نتهای اولیهای مثل گلابی، پرتقال و خیار، او را به دنیایی پر از تازگی و نشاط برد. انگار بر روی تپهای در یک روز آفتابی نشسته بود و نسیمی خنک صورتش را نوازش میکرد.
با گذر زمان، نتهای میانی عطر با بوی یاسمین، تمشک و نعناع پدیدار شدند. این ترکیب شور و هیجان را به او هدیه داد، گویی در یک باغ پر از گلهای رنگارنگ قدم میزند.
سرانجام، نتهای پایه چوب سدر و کهربای سفید ظهور کردند و حس گرما و آرامش را به او القا کردند. سارا تصمیم گرفت این عطر را بخرد. او احساس کرد عطر واندرفول ایندالجنس آمریکن بیوتی همان رایحهای است که میخواست، ترکیبی از تازگی و گرمایی دلنشین.
وقتی از فروشگاه بیرون آمد، حس عاشقانگی و طراوت همراهش بود. هرکس کنارش رد میشد، محو بوی خوش عطر میشد. این رایحه به او اعتماد به نفس میداد و سارا حس میکرد که با هر قدم، داستانی جدید به همراه میآورد.
این عطر، محصولی از برند معروف
آمریکن بیوتی، با هنر دو استاد برجسته عطرسازی، ایلیاس ارمنیدیس و کرین خوری، خلق شده بود. سارا مطمئن بود که با این انتخاب، هر روزش پر از لحظات ناب و فراموشنشدنی خواهد بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب