داستان از یک بعدازظهر پاییزی در سال 1981 آغاز میشود. در یکی از فروشگاههای عطر مشهور شهر، مردی وارد شد که همیشه جستجوگر چیزی خاص بود. عطری که بتواند هم بهعنوان امضای او مطرح باشد و هم خودش را با آن عمیقاً همذاتپنداری کند. او به دنبال چیزی بود که بتواند احساسات پنهان را درون خود برانگیزد.
این مرد، هنگامی که به بطری عطر یاکارِه مارگارت آستور رسید، حس جدیدی را تجربه کرد. نام آن عجیب و جالب بود و او را به یاد سفرهایی در سرزمینهای دور انداخت. به آرامی که درب بطری را برداشت و اولین اسپری را بر روی مچ دست خود زد، رایحهای چوبی و گرم محیط را پُر کرد. یاکارِه با تلفیق رایحههای چوبی و چرمی، بسیار منحصر به فرد بود و حال و هوای ماجراجویی را به ذهن میآورد.
با گذشت زمان، لایههای عمیقتر و حیوانی عطر نیز آشکار شدند و احساسی قدرتمند را به او بخشیدند که شاید فقط در خواب میتوان تصور کرد. یاکارِه مارگارت آستور با قدرت خود، توانست تمامی حسهای مرد را تحریک کند؛ از حس آرامش تا احساس تسلط.
این عطر برای مردانی است که به دنبال معنامندی و حضور قوی در زندگی هستند. کسانی که در هارمونی زندگی بهخوبی نقش خود را ایفا میکنند. ترکیب رنگهای چوبی و چرمی، با تهمایهای حیوانی، یادآور قدرت و اصالت است.
در آن لحظه، این مرد دیگر نیازی به جستجو نداشت. او یافتن عطر یاکارِه مارگارت آستور را پایان ماجراجویی خود و آغاز داستانی جدید دانست. داستانی که با هر بار استفاده از این عطر، ادامه پیدا میکند و هر روز با بوی خاص آن، به او یادآوری میشود که قدرت واقعی او در درون خودش نهفته است.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب