عطری در دست داشت که زیبایی و جذابیتش را نمیتوان انکار کرد. نامش عطر زهارت حبنا خالص بود. از همان ابتدا توجه همه را به خود جلب میکرد. این عطر، داستانی از روایح شرقی را روایت میکند؛ جهانی که در آن رایحههای وانیل، شیرین و پودری با هم تلفیق شدهاند.
روزی، زنی که به دنبال عطری خاص میگشت، به طور اتفاقی به عطر زهارت حبنا خالص برخورد کرد. او در فروشگاه قدم میزد و به دنبال رایحهای بود که هم مردان و هم زنان را مسحور کند. او به دنبال چیزی بود که بتواند یادآور لحظات خاص زندگیاش باشد؛ لحظاتی که با دوستانش در کوچه باغهای شرقی سپری کرده بود.
هنگامی که اولین پاف از این عطر را اسپری کرد، بلافاصله احساس کرد که به دنیای دیگری منتقل شده است. گرمای وانیل، شیرینی رایحهها و بوی لطیف پودری، همگی او را به خاطرات گذشتهاش بردند. او احساس کرد که این عطر همان حس زنانگی و مردانگی کهنه و جدید را به طور همزمان در خود جای داده است.
در هر محفلی که قدم میگذاشت، اطرافیانش تحت تأثیر بوی خوش عطر زهارت حبنا خالص قرار میگرفتند. هرکس که کنار او مینشست، از او درباره عطرش میپرسید و او با افتخار از انتخابش میگفت. این عطر نه تنها رایحهای خوش بو، بلکه نشانی از شکوه و اعتماد به نفس نیز بود.
به مرور زمان، این زن فهمید که عطر زهارت حبنا خالص نه تنها یک رایحه شرقی، بلکه بیانیهای از شخصیت و هویت او است. او با هر قدمی که برمیداشت، اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکرد و میدانست که انتخاب درستی کرده است. حالا، این عطر برای او بیش از یک رایحه است؛ این عطر تبدیل به بخشی از وجود او شده است.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب