در یک عصر دلانگیز پاییزی، نسیم خنکی در خیابانها پیچیده بود. مریم، با کیف دستی روی دوشش، وارد یک بوتیک عطر شد. قرار بود آن روز یکی از مهمترین تصمیمهای زندگیاش را بگیرد. او همیشه دوست داشت عطری انتخاب کند که شخصیتش را به خوبی نمایان کند. پس از کمی جستجو، چشمش به عطری افتاد که توجهش را جلب کرد: عطر زارا وومن بلک او دو تویلت.
عطر زارا وومن بلک او دو تویلت با نتهای جذابش مریم را هیجانزده کرد. او شیشهی عطر را برداشت و اولین اسپری را روی مچ دستش امتحان کرد. رایحهی نارنج تازه به مشامش رسید، همان لحظه حس تازگی و انرژی را در او بیدار کرد. به تدریج، نتهای میانی عطر با عطر دارچین گرم و خاص جای نتهای اولیه را گرفتند. مریم به آرامش عطر درونی خود پی برد، حتی در شلوغی بوتیک هم لحظهای برای خودش یافت.
مریم به نتهای پایه فکر کرد و تصمیم گرفت کمی بیشتر صبر کند تا رایحه وانیل شیرین و مشک رمانتیک در عطرش پدیدار شوند. حس امنیت و گرما با او همراه شد و احساس کرد که این انتخاب نمیتواند بینقص نباشد. او میدانست هر بار که این عطر را استفاده میکند، یاد لحظههای زیبای پاییز برایش زنده میشود.
زارا وومن بلک او دو تویلت نه تنها با ترکیب خاص خود توانست توجه مریم را جلب کند، بلکه او را به سفری عمیق در دنیای احساسات برد. این عطر با ترکیبات شرقی خود، بهترین همدم برای شبهای سردفصل بود. او با اطمینان بیشتری دست به کیفش برد و همان لحظه تصمیم گرفت که این عطر را با خود به خانه ببرد و این حس ماندگار را با خود حفظ کند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب