ناموجود
در گرمای تابستانی سال ۱۹۴۷، مردی ایستاده بود و به کرانههای دریاچهای نقرهای نگاه میکرد. او عطر زولاتایا زوزدا نوایا زاریا را به آرامی روی مچ دستش اسپری کرد. نسیم ملایمی که از دریاچه میوزید، رایحه باریک و ظریفی از مرکبات ایجاد کرد. بوی ترنج، پرتقال و نرولی فضای اطراف او را پر کرد.
مرد، نامش نیکولای بود، یک افسر جوان و متعهد. او به تازگی ارتقا یافته و تصمیم گرفته بود خود را با یک هدیه خاص تجلیل کند. کسی به او گفته بود که عطر زولاتایا زوزدا نوایا زاریا هدیهای مناسب است. داستانهایی شنیده بود که این عطر به مناسبت روز ارتش شوروی تولید شده و تاریخچهای معتبر و ارزشمند دارد.
به تدریج، نتهای میانی یاس، رز، ایلانگ-ایلانگ، زنبق و وانیل شروع به پدیدار شدن کردند. این ترکیب جادویی، نیکولای را به عهد کودکیاش برد؛ زمانی که در باغهای سبز و مملو از گلهای مختلف بازی میکرد. خاطرات آرامشبخش و شادیآور دوباره زنده شدند. رایحهای گرم و دلنشین که به او احساس اطمینان میداد.
اندکی بعد، پوشش قوی و مستحکم نتهای پایانی بر پای استوار شد. مشک مصنوعی، اوپوپوناکس، بنزوئین و خزه بلوط همانند پایهای غیر قابل نفوذ، عطر را پیچیده و عمیق میکردند. همهمهای از جنگلهای انبوه پس از باران، جایی که زمین مرطوب و درختان قدیمی بوی دلنشین خاصی داشتند.
عطر زولاتایا زوزدا نوایا زاریا نه تنها یک عطر بود، بلکه یک تجربه کامل و چند بعدی از تاریخ، طبیعت و خاطرات شیرین بود. نیکولای وقتی به شهر بازمیگشت، این رایحه با او میرفت؛ به او یادآوری میکرد که همیشه با افتخار در مسیر پیشرویش گام بردارد. این عطر همچنان در میان افسران و علاقهمندان به عطرهای کلاسیک محبوب بود و داستانش همچنان ادامه داشت.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف